لطفاً نگید بی وفاست ...
فصل، فصل امتحاناته، دوره آموزشی ضمن خدمت هم دارم، از طرفی چند روزه واحدی که توش کار می کردم عوض شده و به واحد جدیدی منتقل شده ام، تغییر و تحول درون سازمانی هم که خدا به دور، حتی از نوع برون سازمانی هم سخت تره.
چهار تا دستور (سبزی پلو با ماهی، خورشت قیمه گیاهی با سویای تکه ای، بورانی لبو/ماست لبو و مربای پوست پرتغال) را نوشتم، فقط باید عکسهاش رو آپلود کنم و دستورها را آپ کنم. احتمالاً سه شنبه به بعد بتونم آپ کنم. خیلی خیلی دوستتون دارم و ممنونم از نظرات و پیشنهادات سازنده تون.
با اجازه وقت همگی بخیر، من که از شدت خستگی رو به موتم!
پی نوشت 1:
سرما در تبریز داره بیداد میکنه، یک سر میرم حیاط، نیم ساعت طول میکشه یخم وا شه. صبح که سوار سرویس میشم، دستام چنان یخ میزنه و زانوهام چنان خشک میشه که نمیتونم در رو پشت سر خودم ببندم.
خدا به داد بندگانی برسه که سقفی بالای سرشون ندارند و یا سقفشون چکه می کنه و یا امکان گرم کردن خونه شون را ندارند. برای آسایش این عزیزان امیدم به خداست و بنده های خوب خدا.
پی نوشت 2:
گرچه خودتون بهتر از من میدونید ولی جا داره یادآوری کنم که حیوانات کوچه و خیابان و جاده ها را هم فراموش نکنیم، چه بسا مقداری نان خشک، کمی برنج و یا غذای مانده، مقداری گوشت و یا استخوان، روزی پرندگان و گربه ها و سگهای زبان بسته باشه، که به واسطه کرم پروردگار مقرر شده توسط بندگان خدا به دستشون برسه و این زمستان طاقت فرسا را به سلامت سرکنند.
خیر رساندن به تمامی موجودات، ارزشمنده و کار خیر، بزرگ و کوچیک نداره.